September 29, 2014

Untitled (198)



زرد و سرخ و ارغوانی
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز.

درختان پاییز در خون غنودند
سرودی به یاد بهاران سرودند:
ریخت ز چشم شاخه ها، خون دل زمین چو برگ
از همه سو روان شده، اشک خزان ببین چو برگ
ریخته بر زمین سرد، این همه برگ سرخ و زرد
آه بهار آرزو، بر سر ما گذر نکرد.

توشه ای از بهاران ندارم
یادگاری ز یاران ندارم
گرد خاموشی و خستگی
روی قلبم نشسته.

همچو خزان خموش و زرد
در ره تو نشسته ام
تا تو مگر قدم نهی
باز به چشم خسته ام.

زرد و سرخ و ارغوانی 
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز ...

امیرحسین سام

No comments:

Post a Comment