شجاعت پيدا کردن مگر چقدر سخت است؟
شجاعت پيدا کردن مگر چقدر عجيب و غريب است؟
چرا ديگر هيچ کس شجاعت ندارد؟
چرا ديگر هيچ کس فکر نمی کند که بايد تکانی به خودش بدهد و يک شجاعت تکان خورده پيدا کند؟
چرا هيچ کس شجاعت ندارد تا در چشم های من طولانی ِطولانی زل بزند؟
چرا هيچ کس شجاعت ندارد آن طور که فکر می کند و آن طور که قلبش فکر می کند زندگی کند؟
چرا هيچ کس نمی فهمد که من نصفه مانده ام
که من از همه چيز ها نصفه مانده ام
... که من از همه آدم ها نصفه مانده ام
چرا من دنبال کسی هستم که نصفه نباشد؟
چرا من دنبال آدم شجاعی هستم؟
چرا من دنبال آدم شجاعی هستم که هم جرأت داشته باشد در چشم های من زل بزند
و هم جرأت داشته باشد که يک دل سير زندگی کند؟
سولماز دريانيان
شجاعت پيدا کردن مگر چقدر عجيب و غريب است؟
چرا ديگر هيچ کس شجاعت ندارد؟
چرا ديگر هيچ کس فکر نمی کند که بايد تکانی به خودش بدهد و يک شجاعت تکان خورده پيدا کند؟
چرا هيچ کس شجاعت ندارد تا در چشم های من طولانی ِطولانی زل بزند؟
چرا هيچ کس شجاعت ندارد آن طور که فکر می کند و آن طور که قلبش فکر می کند زندگی کند؟
چرا هيچ کس نمی فهمد که من نصفه مانده ام
که من از همه چيز ها نصفه مانده ام
... که من از همه آدم ها نصفه مانده ام
چرا من دنبال کسی هستم که نصفه نباشد؟
چرا من دنبال آدم شجاعی هستم؟
چرا من دنبال آدم شجاعی هستم که هم جرأت داشته باشد در چشم های من زل بزند
و هم جرأت داشته باشد که يک دل سير زندگی کند؟
سولماز دريانيان