July 31, 2008

Behind the window



هميشه همينطور است
دير فهميده ايم کدام بوسه مهربان
بر کدام گونه معصوم بايد می نشست
... ديگر حتی خوابی هم از من نخواهی ديد
اصلاً نام اينجا دنياست
!گفتگوی بی زبان بوسه و زخم کجا بود
اينجا سالهای سال است
که از جامه های جوانی باغبان پير
برای کلاغ های گرسنه
مترسک های سياه می سازيم
اما از لالايی تکراری باد و قوطی های حلبی
خوابش می بَرَد
!چه کلمه دوری بوده است : پرنده

سيروس جمالی

July 28, 2008

July 26, 2008

اورامان

به دشت بايد رفت
به کوه بايد زد
دگر به شهر کسی پاسخی نمی گويد
به کوه و دره تو را هست پاسخی
پژواک -
اگر کنی ادراک

چگونه دره صدا می دهد؟
برادر، نه -
من و ز شهر اميد تلاش؟
،ديگر
. نه -

حميد مصدق

July 24, 2008

July 22, 2008

Leaves I


ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نيست
شمشاد خرامان کن تا باغ بيارايی

July 20, 2008

قهر



ای فارغ از حال من چون ياد آورم رو گرداندن تو را
ترسم سوز درد من، آه سرد من گيرد دامن تو را
کردی جفا دیگر مکن چشم عاشق را تر مکن
دست غارت از چه رو آه ای لاله رو بر جانم گشوده ای
از تو چه شد حاصلم همین کز دلم قرارم ربوده ای
...

July 18, 2008

Sunset II


ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
چه دانم تو در اين غوغا کجايی؟
چو آنجا که تويی کس را گذر نيست
ز که پرسم که داند تو کجايی؟

July 16, 2008

July 14, 2008

July 12, 2008

July 10, 2008

July 8, 2008

Hope





Here I want to thank my friend for the idea of processing this shot.

July 6, 2008

Resting


Dear all, I'm so happy and proud of your visits and comments. But please do not leave anonymous comments. If you like to do so, then send me a private message and introduce yourself.
Sincerely yours.