December 31, 2007

December 24, 2007

December 19, 2007

Autumn V

آنچه در بهار مست رویید
در قمار با پاییز
رفت
چه خوب است
چیزی برای باختن
داشتن

December 15, 2007

Shining waters II

مریوان - زريوار

December 10, 2007

Road II

میان این همه راه
که به تو نمی رسد
چه سخت است
راه تو را گم کردن

December 6, 2007

Shining waters


زاینده رود

December 5, 2007

Autumn IV

.از آسمانش خرده نگیرید

December 2, 2007

November 27, 2007

Autumn II

مریوان

November 23, 2007

November 22, 2007

November 15, 2007

November 11, 2007

October 31, 2007

.

وقت آن آمد که دستی برزنم
چند خواهم بود آخر پای بست

September 12, 2007

Stranger

... دلگیر دلگیرم مرا مگذار و مگذر

September 5, 2007

Into the forest

Happy Birthday Blue !

August 10, 2007

Snowy Mountain

.بابت کم کاری های اخیر متأسفم. جبران خواهم کرد
.کاش مرداد نبود

July 28, 2007

In clouds above

تو قشنگی مثل شکلایی که ابرا میسازن

July 23, 2007

July 11, 2007

July 6, 2007

Where the trees sway in time

And cares of tomorrow must wait till this day is done.

June 29, 2007

The glancing life

This glancing life is like a morning star
A setting sun, or rolling waves at sea
A gentle breeze or lightning in a storm
A dancing dream of all eternity

June 27, 2007

June 24, 2007

June 20, 2007

Turning to the sky

پناهم بده، تنها مرز آشنا! پناهم بده

June 18, 2007

June 16, 2007

Green lands

Consists of two frames.

June 14, 2007

At the end of a perfect day

زلال که باشی آسمان در توست

June 12, 2007

Wheat fields

Qury chay village, Kurdistan

June 10, 2007

Feeding the flame

Whispers that echo the desert of my soul
[Harem]

June 8, 2007

Schoolboys

Karg-abad village, Kurdistan

June 7, 2007

Life

Karg-abad village, Kurdistan

June 4, 2007

The Source

Road to Kaani-golzaar village, Kurdistan

June 3, 2007

Reds

My third photo collection of beautiful lovely days in Kurdistan

May 31, 2007

Out of reach

دستی افشان، تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد
هر قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور، شب ما را بکند روزن روزن

ما بی تاب، و نیایش بی رنگ
از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو

ما هسته پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم

بینایی ره گم کرد
یاری کن، و گره زن نگه ما و خودت با هم
باشد که تراود در ما، همه تو

ای دور از دست! پر تنهایی خسته است
گهگاه شوری بوزان

باشد که شیار پریدن در تو شود خاموش

May 25, 2007

May 23, 2007

May 21, 2007

Maybe Spring

در کدام بهار
درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟

May 19, 2007

May 18, 2007

Green

"Still you don't regret a single day."

May 13, 2007

Your Eden

دیگر امروز نبود
دیروز بود
همیشه دیروز بود
و حالا دیروز است
و من دیگر فکر نمیکنم
من دیروز را میبینم
من با او راه میروم
با او ناهار میخورم
و با او تنهای تنها میمانم
او کم است
او کم است
.او برای امروز من حسابی کم است
سولماز دریانیان

عکس: ولیعصر- قلمستان
Eden برداشت نام از

May 11, 2007

Spring ix

شکوفه های خرمالو

May 9, 2007

Suddenly happened ii

As I was looking for spring flowers, a drop of rain fell on the lens. Here's the result.

May 5, 2007

Following

Taate-rashid village, Kurdistan

May 3, 2007

Nastaran

! من نمیدانستم این را کاین همه شورآفرینی

May 1, 2007

Fly

تو هم شبیه دیگران هستی
شیفته پرواز
اما هیچ کس شبیه تو نیست
آنها هیچ کدام
.بال ندارند
.پ.ن: درست زیر پرندگان به تماشای پرواز ایستادم

April 28, 2007

Spring iix

پ.ن: آبشار طلایی