December 31, 2015

Untitled (244)


برف می بارد؛ برف می بارد
به روی خار و خاراسنگ.
كوه ها 
خاموش، دره ها دلتنگ، راه ها چشم انتظار كاروانی با صدای زنگ ...

بر نمی شد 
گر ز بام كلبه ها دودی،
يا كه سوسوی چراغی گر پيامی مان نمی آورد
رد پاها 
گر نمی افتاد روی جاده ها لغزان،
ما چه می كرديم در كولاک دل آشفته ی دم 
سرد؟

آنک، آنک كلبه ای روشن، روی تپه، روبه روی من


سیاوش کسرایی

December 21, 2015

Untitled (243)



من بی تو زيبا نخواهم شد
من بی تو اینجا نخواهم ماند ...

م.نهانی