December 19, 2010

Untitled (66)


پاييز گذشته دانشگاه امسال

December 9, 2010

November 27, 2010

ديار تو

St Lawrence River, Ontario

به صحرای غمت، دلم تنگه
در هوای تو
بی وفای تو
سينه پر درده
سرده
در ديار تو، در ديار من
چشمه ها تشنه
سبزه ها زرده
سينه بر سنگه
سرده
...
با صدای سيما بينا

November 17, 2010

Untitled (65)

انگاری دستش را به قلبش گرفته بود

November 6, 2010

October 15, 2010

September 5, 2010

Sky, clouds, sea

Netherlands

Happy birthday Blue! You're still meaning the "home"!

August 15, 2010

Untitled (61)


اصفهان - پارک ناژوان

July 7, 2010

Untitled (60)

Violet flowers, they exist. Even if we ignore them.

June 30, 2010

June 19, 2010

June 1, 2010

Untitled (57)


شازده کوچولو با خود تکرار کرد: من مسؤول گلم هستم

May 20, 2010

Untitled (56)

شکوفه های باران خورده درخت به - بروجن

من هنوز هم که يک عالمه گذشته
نمی توانم چيزهايی را که درست می کنم
و خيلی دوستش دارم
پيش خودم نگه دارم.
من هنوز هم
دوست دارم همه آنها را
به همان دوستم بدهم
که فقط بلد است همه چيز را خوب نگه دارد

آن دوستم که فقط بلد است همه چيز را خوب نگه دارد
بعد فهميدم که همين را هم بلد نيست.

سولماز دريانيان

May 16, 2010

Untitled (55)


بروجن، در مسير دشت لاله های واژگون

May 14, 2010

Untitled (54)

در سومين روز سفر به دشت سوسن، دوربينم در ميان انبوه گلهای بابونه و سور و شقايق تنهايم گذاشت

May 12, 2010

May 10, 2010

Untitled (52)


همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور بايد شد، دور
...

سهراب

May 8, 2010

Untitled (51)


Shimbar, After the long hours of heavy raining

May 4, 2010

Untitled (49)



ماه بالای سر آبادی است،
اهل آبادی در خواب.
روی اين مهتابی، خشت غربت را می بويم.
...
کوه نزديک من است: پشت افراها، سنجدها.
و بيابان پيداست.
سنگ ها پيدا نيست، گلچه ها پيدا نيست.
سايه هايی از دور، مثل تنهايی آب، مثل آواز خدا پيداست.
...
ياد من باشد تنها هستم.

ماه بالای سر تنهايی است.

سهراب

May 2, 2010

Untitled (48)

درین آفاق ظلمانی
تویی تنها که می‌خوانی
...

April 30, 2010

Untitled (47)


Dear friends and visitors; I want to update Blue more frequently for a while. Stay with it please!

April 23, 2010

Untitled (45)

درباره پست پيشين، پرسيدند کدام خاطره ها؟

April 19, 2010

Untitled (44)


خاطره های بر باد
اصفهان - فروردين

April 14, 2010

April 7, 2010

Untitled (40)


.اين پانوراما آغازی است بر مجموعه عکس های من از سفر نوروزی ام به دشت شيمبار
:برچسب های درخور اين مجموعه
دشت سوسن، منطقه حفاظت شده شيمبار (شيرين بهار)، رود کارون، بين شهرستان ايذه و مسجد سليمان، پشت سد کارون يک (شهيد عباسپور)، نوروز 1389

March 19, 2010

Untitled (39)


در خلوت روشن با تو گريسته ام
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاريک با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردگان اين سال عاشق ترين زندگان بودند

دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای ديريافته با تو سخن می گويم
...

March 14, 2010

Last Migrators


I'll miss them more than I can say.

March 7, 2010

Untitled (38)



من و تو قصه یک کهنه کتابیم، مگه نه؟
یه سؤالیم، یه سؤال بی جوابیم، مگه نه؟
یه روزی قصه پرغصه ما تموم میشه
آخرش نقطه پایان کتابیم، مگه نه؟
پشت هم موج بلا میشکنه و جلو میاد
وای بر ما که رو آب مثل حبابیم، مگه نه؟
کی میگه ما با همیم، ما که با هم جفت غمیم
دوتا عکسیم و به زندون یه قابیم، مگه نه؟
ای خدا ابر محبت چرا بارون نداره
آسمون خشکه و ما تشنه ابریم، مگه نه؟
کار دنیا رو که چشمم دیده بود گفت به دلم
ما دوتا پنجره رو به سرابیم، مگه نه؟
اگه تا دامن خورشید خدا هم برسیم
آخر از بوسه خورشید کبابیم، مگه نه؟





March 3, 2010

February 17, 2010

Untitled (37)

Hengam Island - South of Iran

February 3, 2010

January 24, 2010

January 16, 2010

Untitled (35)

درياچه شورمست

January 8, 2010

Untitled (34)

باغ چهلستون سرهنگ آباد - اردستان