March 19, 2010

Untitled (39)


در خلوت روشن با تو گريسته ام
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاريک با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردگان اين سال عاشق ترين زندگان بودند

دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای ديريافته با تو سخن می گويم
...

4 comments:

  1. Nice! I like the soft background too. Like strokes of a paint brush.

    ReplyDelete
  2. One thing brings us together: We all love flowers!
    No, on second thought, there's another thing that unites us. We all love beautiful PHOTOGRAPHS of flowers!

    Well done, Nastaran.

    ReplyDelete
  3. حالیا معجزه ی باران را باور کن
    و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
    و محبت را در روح نسیم
    که در این کوچه ی تنگ
    با همین دست تهی
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد
    خاک جان یافته است
    تو چرا سنگ شدی
    تو چرا این همه دلتنگ شدی
    باز کن پنجره ها را و بهار را باور کن

    ReplyDelete