October 31, 2013

Untitled (166)


ساعت يک و نيم است
چه روز باشد
چه شب!
مهم نيست
درست اين است
از آن کس که نسيم را دزديده است، خبری نيست!
نيست،
که نيست،
که نيست...

يغما گلرويی

October 25, 2013

Untitled (165)


Photos with higher resolution are available in my Picasa. 


وقتی که می رفتی، بهار بود.
تابستان که نيامدی؛
پاييز شد؛ پاييز که برنگشتی، پاييز ماند.
زمستان که نيايی، پاييز می ماند.
تو را به دل پاييزی ات، فصلها را به هم نريز!

عباس معروفی


October 20, 2013

October 15, 2013

Untitled (163)



نور را پیمودیم، دشت طلا را در نوشتیم.
افسانه را چیدیم، و پلاسیده فکندیم.
کنار شن زار، آفتابی سایه بار، ما را نواخت. درنگی کردیم.
بر لب رود پهناور رمز، رؤیاها را سر بریدیم.
ابری رسید، و ما دیده فرو بستیم.
ظلمت شکافت، زهره را دیدیم،‌‌ و به ستیغ برآمدیم.
آذرخشی فرود آمد، و ما را در نیایش فرو دید.
لرزان، گریستیم. خندان، گریستیم.
رگباری فرو کوفت: از در همدلی بودیم.
سیاهی رفت، سر به آبی آسمان سودیم، در خور آسمان ها شدیم.
...

نيايش - آوار آفتاب، سهراب سپهری

October 10, 2013

Untitled (162)


می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
  خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم
می‌روم بی‌دل و بی یار و یقین می‌دانم
  که من بی‌دل بی یار نه مرد سفرم
خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست
  سازگاری نکند آب و هوای دگرم
پای می‌پیچم و چون پای دلم می‌پیچد
  بار می‌بندم و از بار فروبسته‌ ترم
گر سخن گویم من بعد شکایت باشد
  ور شکایت کنم از دست تو پیش که برم
از قفا سیر نگشتم من بدبخت هنوز
  می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
...
سعدی

October 6, 2013