April 28, 2007

Spring iix

پ.ن: آبشار طلایی

April 26, 2007

Spring vii

آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتانی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
.در ازدحام پرهیاهوی خیابان های بی برگشت

April 24, 2007

April 22, 2007

April 21, 2007

Spring iv

من به یک چشمه می اندیشم-
من به وهمی در خاک-
من به معصومیت بازی ها-
و به آن کوچه باریک دراز
که پر از عطر درختان اقاقی بود
من به بیداری تلخی که پس از بازی-
و به بهتی که پس از کوچه
و به خالی ِ طویلی که پس از عطر اقاقی ها
آرزوها؟-
خود را می بازند-
در هماهنگی بیرحم هزاران در
بسته؟-
آری پیوسته، بسته، بسته-
.خسته خواهی شد

April 19, 2007

Left Outside

خواب دیدم
در کوچه ها
رازهایم را می فروشند
لبخند می خرند
راست است که می گویند
لبخند در خواب شگون ندارد؟
عکس: سنندج

April 15, 2007

Suddenly happened i

و چنان بی تابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه
دورها آوایی است، که مرا میخواند

April 14, 2007

April 12, 2007

Good afternoon!

Another view of the same place.

April 10, 2007

April 7, 2007

The Grass ii

I've got disappointed with sharing my shots. Do you have any suggestion to improve the job?

April 5, 2007

April 3, 2007

April 1, 2007

The Poplars

Taate-rashid village