July 20, 2008

قهر



ای فارغ از حال من چون ياد آورم رو گرداندن تو را
ترسم سوز درد من، آه سرد من گيرد دامن تو را
کردی جفا دیگر مکن چشم عاشق را تر مکن
دست غارت از چه رو آه ای لاله رو بر جانم گشوده ای
از تو چه شد حاصلم همین کز دلم قرارم ربوده ای
...

2 comments:

  1. dear friend

    very nice photo as usual ....but the words i couldn't read:)))

    ReplyDelete
  2. ا اینا انگار واقعا با هم قهرن اصلنم قصد آشتی ندارن

    ReplyDelete