July 10, 2008

Float III

4 comments:

  1. تنها تر از یک برگ
    با بار شادی های مهجورم
    در آب های سبز تابستان
    ...........
    در اضطراب دست های پر
    آرامش دستان خالی نیست
    خاموشی ویرانه ها زیباست
    این را زنی در آب ها می خواند
    در آب های سبز تابستان
    گویی که در ویرانه ها می زیست

    نسترن جون اگه ما بخواهیم بریم به
    دیار سحر اینا میای؟

    ReplyDelete
  2. u bazam ax andakhtia! ama afarin, be nazaram dari be soorate mobtadiane pishraft mikoni afarin afarin

    ReplyDelete
  3. This is best shot in floats to present time.
    floats in progress!

    ReplyDelete