August 14, 2008

Sunset III


فراموش خواهی کرد
.همه هستی را
اينجا زمان ايستاده است
باد نمی وزد
و من
خواهم دويد
.سر تا سر گندمزار را

منصوره اشرافی

5 comments:

  1. قلب زمان ايستاده از کار
    از قاب عکسی چشمهای آشنایی روی دیوار
    دارد به روی من نظر اما چه بیمار
    در آسمان تیره یک چابک پرستو
    با پنجه های باد وحشی در ستیز است
    باران نمی بارد ولی ابری شناور
    با بادهای خوب من پا در گریز است
    دور است از من آرزو دور
    دیر است بر من زندگی دیر
    دل تنگ از این دوری و دیری و تماشا
    در من کسی خاموش می گرید در اینجا

    ReplyDelete
  2. wonderful ray of lights

    ReplyDelete
  3. Interesting. I have a photo with similar sky, but above the Moscow.

    ReplyDelete