دشت سوسن - نوروز هشتاد و نه
ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سرد
تمام روزهای ماه را
فسرده می نمايد و خراب می کند
و من به يادت ای ديار روشنی، کنار اين دريچه ها
دلم هوای آفتاب می کند
خوشا به آب و آسمان آبی ات
به کوههای سربلند
به دشتهای پر شقايقت، به دره های سايه دار
و مردمان سختکوش، توده کرده رنج روی رنج
زمين پير پايدار
هوای توست در سرم
اگر چه اين سمند عمر زير ران ناتوان من
به سوی ديگری شتاب می کند
...
سياوش کسرايی