June 30, 2011

June 26, 2011

Untitled (81)


Spring, University of Montreal

June 18, 2011

Untitled (80)


به خواب می‌ماند
تنها به خواب می‌ماند
چراغ، آينه، ديوار بی تو غمگينند

تو نيستی که ببينی
چگونه با ديوار
به مهربانی يک دوست از تو می‌گويم

تو نيستی که ببينی چگونه از ديوار
جواب می‌شنوم

تو نيستی که ببينی چگونه دور از تو
به روی هرچه دراين خانه ست
غبار سربی اندوه، بال گسترده است

تو نيستی که ببينی دل رميده‌ی من
به‌جز تو ياد همه چيز را رها کرده است

غروب‌های غريب
در اين رواق نياز
پرنده‌ی ساکت و غمگين
ستاره‌ی بيمار است

دو چشم خسته‌ی من
در اين اميد عبث
دو شمع سوخته جان هميشه بيدار است
تو نيستی که ببينی 
...

هنوز پنجره باز است
....

فريدون مشيری



June 15, 2011

June 12, 2011

Birds IX


Following the old collection of birds, remembers this.

June 8, 2011

Untitled (78)


گل صد تومانی


June 5, 2011