June 6, 2015

Untitled (232)



ماه بالای سر آبادی است...


1 comment:

  1. ای روستای خفته بر این پهن دشت سبز
    ای از گزند شهر پلیدان پناه من !
    ای جلوه ی طراوت و شادابی و شکوه!
    هان ای بهشت خاطره ، ای زادگاه من !
    باز آمدم به سوی تو ، زان دور دورها
    زآنجا که صبح می شکفد خسته و ملول
    بازآمدم که قصه اندوه خویش را
    با صخره های دامن تو بازگو کنم
    وندر پناه سایه ی انبوه باغهایت
    گلبرگهای خاطره را جست و جو کنم .

    ReplyDelete