January 29, 2009

Untitled (13)

3 comments:

  1. يکي از سرنوشت
    يکي از سرگذشت
    يکي از سر، نوشت
    که آب از سر، گذشت
    پرنده مردني ست
    چه قدراين اشناست
    پرنده پر کشيد
    پرنده زد به دشت
    پرنده پر نداشت
    پرنده بال زد
    پرنده دور شد
    پرنده هفت، هشت
    پرنده زد به دشت
    پرنده برنگشت
    ..........

    :عکس قشنگیه وقتی دیدمش دلم خواست که اینو گوش بدم
    بيا بنويسيم روي خاك، رو درخت، رو پر پرنده، رو ابرا
    بيا بنويسيم روي برگ،‌ روي آب، توي دفتر موج، رو دريا
    .....

    ReplyDelete
  2. :)
    واستا با هم بگوشيمش

    ReplyDelete
  3. سلام
    کجایی شما خواهر دوران طفولیت؟
    دلتنگ شدیم
    باز من یه سری می زنم به آبی اما تو چی ...!
    عکست قشنگه ... روز به روز حرفه ای تراز دیروز
    ...
    این شعره هم که اینجا نوشتن دوستان خیلی قشنگه

    ReplyDelete