عکس برای مهشيد
تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند؛
تو را به نام صدا میکنند!
هنوز نقش تو را از فراز گنبد کاج
کنار باغچه
زیر درختها
لب حوض
درون آینهی پاک آب مینگرند.
چه نیمه شبها کز پارههای ابر سپید
به روی لوح سپهر
تو را چنانکه دلم خواسته ست، ساختهام!
چه نیمه شبها وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه میکند تصویر
به چشم همزدنی
میان آن همه صورت تو را شناختهام!
...
تو نیستی که ببینی
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.
...
فریدون مشیری
No comments:
Post a Comment