January 24, 2013

Sunlight reflection over the sea, clouds, shadows


آمدند
دوباره ابرها آمدند.
و چتر، در سياهی چند ماه ِ فراموشی
دوباره به من فکر می کند،
به جاده هایی که هنوز به دنيا چسبيده اند
به غربتی که ميان کلمات و سفر
چقدر سنگين
مرا به راه می برد
تو را به خانه می آورد.

در اين سفر که ماه سفيد است
و آسمان که همان آبی بود،
چقدر کنار پنجره برايت می آورم
چقدر راه نرفته برای سفر.

در اين سفر
ميان سنگينی کلمات
به پروانه ها فکر می کردم
که دور کودکی های از مدرسه تا جاده های جهان
چرخيدند....

در اين سفر
چقدر رها می شوم،
نه اينکه من از غربت کلمات
که تمام دنيا از من رها می شود.
...

نگاه کن
دوباره ابرها آمدند.

نيمه مرطوب ماه – هيوا مسيح

No comments:

Post a Comment