تا سالها بعد، آبی را، مفهومی از وطن دهد - شاملو
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاستمنزل آن مه عاشق كش عيار كجاستشب تار است و ره وادي ايمن در پيشآتش طور كجا موعد ديدار كجاستهركه آمد به جهان نقش خرابي دارددر خرابات بگوييد كه هشيار كجاستآنكس است اهل بشارت كه اشارت داندنكتهها هست بسي محرم اسرار كجاستهر سر موي مرا با تو هزاران كار استما كجاييم و ملامتگر بيكار كجاستباز پرسيد ز گيسوي شكن در شكنشكاين دل غمزده سرگشته گرفتار كجاستعقل ديوانه شد آن سلسله مشكين كودل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار كجاستساقي و مطرب و مي جمله مهياست وليعيش بي يار مهيا نشود يار كجاستحافظ از باد خزان در چمن دهر مرنجفكر معقول بفرما گل بيخار كجاست
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
ReplyDeleteمنزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش طور كجا موعد ديدار كجاست
هركه آمد به جهان نقش خرابي دارد
در خرابات بگوييد كه هشيار كجاست
آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند
نكتهها هست بسي محرم اسرار كجاست
هر سر موي مرا با تو هزاران كار است
ما كجاييم و ملامتگر بيكار كجاست
باز پرسيد ز گيسوي شكن در شكنش
كاين دل غمزده سرگشته گرفتار كجاست
عقل ديوانه شد آن سلسله مشكين كو
دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار كجاست
ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي
عيش بي يار مهيا نشود يار كجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فكر معقول بفرما گل بيخار كجاست