March 19, 2012

عطر بهار و نان و زمين


هوا به عطر نسيم و سوسن درياها آغشته است
عطر شکوه و شعله شادی.


ستاره ها دورند
اما به اشارتی زيبایی دنيا را می نمايانند.


بهار است 
گرسنگان شادند
چرا که از اين سپس
شبان مهتابی را
بر چهارچرخه سبزی فروش می خوابند
و سپيده دمان، شبنم شفافی
در پرده پرشور قلبشان 
بلبل را بيدار می کند.

هوا به عطر نسيم و سوسن دريا آغشته است،
عطر بهار و نان و زمين.


شعر: بهار - شمس لنگرودی

March 7, 2012

اسفند



ترانه بخوانيد 
             برزگران!
             ترانه بخوانيد!
ترانه های شما
آکنده ی برفی سنگين است
که در آسمان بهاری آب می شود
و چهره مان را
خيس می کند.

شما اين جایید
ميان همين کشتزار
ميان همين بهشت واژگون شده بر زمين
و ترانه های شما
             که چنين دور می نمايد
از برفبار گرانی ست
که به ساليان دراز
بر سينه تان باريده است.

ترانه بخوانيد برزگران
            ترانه بخوانيد!


شعر از محمد شمس لنگرودی