October 30, 2011
October 16, 2011
October 4, 2011
Untitled (89)
وقتی که دستای باد قفس مرغ گرفتارو شکست، شوق پرواز نداشت
وقتی که چلچله ها خبر فصل بهارو می دادن، عشق آواز نداشت
دیگه آسمون براش فرقی با قفس نداشت
واسه پرواز بلند تو پرش هوس نداشت
شوق پرواز توی ابرا سوی جنگلای دور
دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور
...
لحظه ای پاک و بزرگ، دل به دريا زد و رفت
...
شعر از فرهنگ قاسمی
Subscribe to:
Posts (Atom)